راه بسر بردن ؛ کنایه از تمام کردن راه. ( رشیدی ) ( ارمغان آصفی ) . کنایه از تمام کردن و به انتها رسانیدن راه است. ( برهان ) . بآخر رسیدن راه. ( آنندراج ) ( بهار عجم ) ( از فرهنگ نظام ) . راه بسر شدن. راه سر کردن. ( آنندراج ) :
... [مشاهده متن کامل]
به رهبر توان راه بردن بسر
سر راه دارم کجا راهبر.
نظامی.
و رجوع به دو ترکیب اخیر در ذیل همین ماده شود.
- || بآخر رسانیدن راه. ( آنندراج ) ( بهار عجم ) . تمام کردن و بانتها رسانیدن راه را. ( ناظم الاطباء ) . طی مسافت کردن و بمقصد رسیدن. ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
به رهبر توان راه بردن بسر
سر راه دارم کجا راهبر.
نظامی.
و رجوع به دو ترکیب اخیر در ذیل همین ماده شود.
- || بآخر رسانیدن راه. ( آنندراج ) ( بهار عجم ) . تمام کردن و بانتها رسانیدن راه را. ( ناظم الاطباء ) . طی مسافت کردن و بمقصد رسیدن. ( ناظم الاطباء ) .
راه بسر بردن ؛ کنایه از تمام کردن راه. ( رشیدی ) ( ارمغان آصفی ) . کنایه از تمام کردن و به انتها رسانیدن راه است. ( برهان ) . بآخر رسیدن راه. ( آنندراج ) ( بهار عجم ) ( از فرهنگ نظام ) . راه بسر شدن. راه سر کردن. ( آنندراج ) :
... [مشاهده متن کامل]
به رهبر توان راه بردن بسر
سر راه دارم کجا راهبر.
نظامی.
و رجوع به دو ترکیب اخیر در ذیل همین ماده شود.
... [مشاهده متن کامل]
به رهبر توان راه بردن بسر
سر راه دارم کجا راهبر.
نظامی.
و رجوع به دو ترکیب اخیر در ذیل همین ماده شود.