رانگ رنگ. [ ] ( اِخ ) ناحیتی است از تبت بهندوستان و چینستان پیوسته و اندر تبت ناحیتی از این درویش تر نیست. جای ایشان در خیمه هاست و خواسته ایشان گوسپند است و خاقان تبت از ایشان سرگزیت ستاند ببدل خراج ، و این ناحیت یک ماه راه است اندر یکماهه ، گویند بر کوههای وی معدن زر است و اندر وی پاره زر یابند چند سر گوسپند بیک پاره ، و هرکه از آن زر برگیرد و بخانه برد، مرگ اندر آن خانه افتد تا آنگه که آن زر بجای خود بازبرند. ( از حدود العالم چ ستوده ص 73 ). و رجوع به ص 25 همان کتاب شود.
فرهنگ فارسی
ناحیتی است از تبت بهندوستان و چینستان پیوسته و اندر تبت ناحیتی از این درویش تر نیست .