لغت نامه دهخدا
- دست برانکیش نمیرسد ؛ مزاحی نزدیک بدشنام است که بجای دست بدامنش نمیرسد گویند. رانکی قسمی از ساز است که بر دو ران افتد. ( امثال و حکم دهخدا ج 2ص 806 ).
- رانکی کسی بو دادن ؛ مذهب و دینی دیگر به نهانی گرفتن. ( یادداشت مؤلف ).
- || جاسوس بودن. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) تسمه عقب پالان که بر ران چارپا قرار گیرد پار دم .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
مترادف ها
پاردم، رانکی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید