رانع

لغت نامه دهخدا

رانع. [ ن ِ ] ( ع ص ) بازی کننده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تکان دهنده. ( از اقرب الموارد ). ج ، رانعون. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بازی کننده . تکان دهنده . جمع رانعون .

پیشنهاد کاربران

بپرس