رانش

/rAneS/

معنی انگلیسی:
drive, drift, propulsion, push, thrust, driving, expulsion, purging effect, repulsion

لغت نامه دهخدا

رانش. [ ن ِ ] ( اِمص ) اسم مصدر از راندن. طرد. دفع. راندگی. رد. ( ناظم الاطباء ). راندن و دور کردن. ( برهان ) ( آنندراج ). || رحلت و انتقال. ( ناظم الاطباء ). || سلب مقابل ایجاب. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || معزولی. || نفی. ( ناظم الاطباء ). || اسهال. ( این کلمه بصورت رونش در تداول عوام باقی مانده است در معنی اسهال ). ( یادداشت مؤلف ).
- شربت رانش ؛ مسهل :
امتحان را کارفرمای ای کیا
شربت رانش بده بهر نما.
مولوی.

فرهنگ فارسی

راندن
( اسم ) ۱ - راندن دور کردن . ۲ - شکم روش اسهال .

فرهنگ معین

(نِ ) (اِمص . ) ۱ - راندن . ۲ - حرکت ، جابجایی .

فرهنگ عمید

۱. حرکت، جابه جا شدن: رانش زمین.
۲. (فیزیک ) دفع کردن دو چیز یکدیگر را.
۳. (پزشکی ) اسهال.

فرهنگستان زبان و ادب

{emission} [علوم سلامت] تخلیۀ منی از اندام های داخلی تناسلی به سمت مجرای پیشاب راه
{repulsion} [فیزیک] هر نیرو که به افزایش فاصلۀ بین دو جسم منجر شود متـ . دافعه
{thrust} [حمل ونقل هوایی] نیروی آئرودینامیکی ملخ یا موتور جت که هواگَرد را به پیش می راند

واژه نامه بختیاریکا

شُکه

دانشنامه عمومی

رانش[ ۱] یا تراست ( Thrust ) نیرویی واکنشی است، که جسم را در جهت مخالف به حرکت درمی آورد، هنگامی که یک سامانه جرمی از یک سو رها ساخته می شود یا به بیرون فشرده می شود. گاه برای این مفهوم واژه پیشرانش هم بکار می رود. پیشرانش، رانش رو به جلو و پسرانش، رانش رو به عقب است. رانش هواپیما را در هوا به جلو می برد. رانش برای مقابله با نیروی اصطکاک در هواپیما یا نیروی وزن در راکت استفاده می شود. این نیرو در هواپیما توسط موتور هواپیما و در راکت توسط سیستم های سوختی ایجاد می شود. [ ۲]
رانش نیرویی مکانیکی است، برای همین سیستم سوختی باید با سیالی در رابطه باشد. در بیشتر اوقات رانش بر اثر عکس العمل جرم گاز شتاب دهنده به وجود می آید. از آنجایی که رانش یک نیرو است، پس مقداری برداری با اندازه و جهت است. موتور در هواپیما روی گاز کار انجام داده و آن را به سوی عقب موتور شتاب می دهد. نیروی رانش در جهت مخالف حرکت گاز دارای شتاب ایجاد می شود. میزان رانش به مقدار گاز شتاب گرفته و تفاوت سرعت گاز در داخل موتور بستگی دارد. [ ۲]
برای شتاب دادن گاز نیاز به اضافه کردن انرژی است. انرژی موجود حرارتی است، که در اتاقک احتراق، بر اثر سوختن مایع سوختی تولید می شود. معادلهٔ رانش نحوهٔ تبدیل شتاب گاز به نیروی محرکه را توضیح می دهد. سیستم های سوختی بسیاری وجود دارند که نیروی رانش را ایجاد می کنند. توربین، موتور جت، پروانه یا راکت از نوع هستند. [ ۲]
رانش از دید کمیتی به وسیله قانون دوم نیوتون توصیف می شود: نیروی کل، برابر و همسو است با جرم ( m ) ضربدر شتابی ( a ) که بر جسم وارد می شود:
• زمانی که ملخ های چرخان یک هواگرد هوا را جابجا کنند یا گازهایی منبسط شونده از پشت هواگرد توسط یک موتور جت رها شود رانش پدید می آید. پیشرانش متناسب است با جرم هوا ضربدر سرعت میانگین شاره ی هوا.
• در یک ناو هم می تواند نیروی رانش ( هم پیشرانش و هم پسرانش ) پدید آید. این نیرو هنگامی پدید می آید که پروانه های ناو چرخیده آب را به پس یا پیش برانند. رانش پدید آمده، ناو را حرکت می دهد. این حرکت برابر و دیگرسو است با مجموع تغییرات اندازه حرکت به وجود آمده در آب جریان یافته از سوی پروانه.
عکس رانش

رانش (زمین شناسی). در زمین شناسی، رانش ( به انگلیسی: Drift ) نامی برای همه نوع رسوبات ( رس، سیلت، ماسه، شن، تخته سنگ ) است که توسط یک یخچال جابجا می شود و مستقیماً توسط یخ یا توسط آب ذوب شده یخبندان رسوب می کند. رانش اغلب به رانش دسته بندی نشده و رانش لایه بندی نشده ( یخ نهشته یخچالی ) تقسیم می شود که یخ رفت ها را تشکیل می دهد و رانش لایه ای ( رسوبات یخبندان و آبرفی - یخچالی ) که به صورت رسوبات دسته بندی شده و لایه بندی شده به شکل دشت های برون شسته، پشته یخچالی، مارتپه، کاروه، و غیره انباشته می شوند. . اصطلاح رانش خاک رس، رانش مترادف کلمه یخ نهشت است. هر دو اصطلاح قدیمی برای کاشی های یخبندان با ماتریس ریزدانه هستند. [ ۱]
در بریتانیا، رانش همچنین به عنوان یک اصطلاح کلی برای همه بقایای سنگی سطحی، تثبیت نشده و رسوباتی که از یک مکان برای انباشته شدن به مکان دیگر جابجا می شوند و به طور جداگانه نقشه برداری می شوند یا از سنگ بستر زیرین متمایز می شوند، به کار می رود. در این کاربرد، رانش شامل طیف گسترده ای از نهشته ها، به عنوان مثال لس، یخبندان، نهشته های رودخانه ای، کوهرفت و غیره در سن کواترنری است. با این حال، این اصطلاح بیشتر برای توصیف رسوبات یخچالی استفاده می شود. [ ۱] [ ۲]
عکس رانش (زمین شناسی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

run (اسم)
حدود، محوطه، ترتیب، رانش، سلسله، ردیف، رد پا، تک، امتداد، سفر و گردش

buoyancy (اسم)
شناوری، رانش، خاصیت شناوری، شادابی روح، خوش طبعی

فارسی به عربی

مرة

پیشنهاد کاربران

مشتق
رای نشستن
برای نشست
. . .
رأی ( عربی ) با "رای rāy پهلوی " هیچ وصلتی ندارد
به :
دا
را
رای
برای
for
about
. . .
بپیوست
یا تراست ( Thrust ) نیرویی واکنشی است، که جسم را در جهت مخالف به حرکت درمی آورد، هنگامی که یک سامانه جرمی از یک سو رها ساخته می شود یا به بیرون فشرده می شود. گاه برای این مفهوم واژه پیشرانش هم بکار می رود. پیشرانش، رانش رو به جلو و پسرانش، رانش رو به عقب است. رانش هواپیما را در هوا به جلو می برد.
در فیزیک رانش و ربایش معمولا باهم میایند که به ترتیب معنای : ( دفع و جذب ) میدهد. . .
این تعاریف علمی بود و نمیدانم جنبه ی نگارشی هم دارند یا خیر. . .
کلمه ی"رانش "از دو قسمت تشکیل شده است . قسمت "ران "که بن مضارع هست . وقسمت :* - ش* که یعنی یدن .
براهمین رانش یعنی رانیدن . 😯😯 .
حرکت و جدا شدن از آن، حرکت در جهت مخالف، حرکت جانبی از نیروی رانش عرضی
دور شدن از چیزی ، دفع ، دوری ، نزدیک نشدن

بپرس