راندگی. [ دَ / دِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی رانده. رانده بودن. دور گردیده بودن. لعان و لعانیة. لعنت. ( منتهی الارب ). رد و دفع و طرد. ( ناظم الاطباء ).
expulsion (اسم)تبعید، اخراج، حذف، راندگی، دفع، بیرون شدگیdrift (اسم)جسم شناور، راندگی، توده باد اورده، برف باداورده، جریان اهسته، توده شدن، یخ رفت