رانده شدن


معنی انگلیسی:
steer

پیشنهاد کاربران

رانده آمدن ؛ رانده شدن.
سوق داده شده ، حرکت داده شده
1 - طرد شدن، تبعید شدن
2 - به سویی هل داده شدن ، با نیرویی ( درونی یا بیرونی ) به کاری وادار شدن
drive out
بیرون کردن
از مکانی رانده شدن
jews were rabbled and driven out of town
یهودیان مورد حمله ی اوباش قرار گرفتند و از شهر رانده شدند.

بپرس