راندن از جایی

پیشنهاد کاربران

راندن از جایی ؛ از آنجا بتندی آمدن. ( یادداشت مؤلف ) . از آنجا حرکت کردن. از آنجا راه افتادن. از آنجا عزیمت کردن. برآمدن از آنجا :
من ایدر به رزم آمدم با سپاه
ز بغداد راندم بفرمان شاه.
فردوسی.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرسید و گفت از کجا رانده ای ؟
کنون ایستاده چرا مانده ای ؟
فردوسی.
چهارم ز چین شاه ایران براند
بمکران شد و رستم آنجا بماند.
فردوسی.

بپرس