راند

/rAnd/

معنی انگلیسی:
round, osmosis

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) دور بازی ، مرحله ای از یک مسابقه .

مترادف ها

osmosis (اسم)
خاصیت نفوذ و حلول، راند، نفوذ یک حل کننده از یک پرده

پیشنهاد کاربران

به نظر گذشته فعل راندن است ، مضارع آن میراند ، راند به سوم شخص مفرد غایب ارجاع می شود
به معنی کنه هم هست ، اگر بتوان بهترین جمله را از مجموع این ۱۴ کلمه را پیدا کنیم
نادر اندر راند رند را در اردن راد ندار . . .
راند به معنی مرحله نیست بلکه به معنی : راندن چیزی ، حرکت دادن چیزی ،
راند ب معنی مرحله

بپرس