ران فشردن. [ ف َ / ف ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مخفف ران افشردن. کنایه از برانگیختن و تیز کردن اسب است : شاه تمام حوصله با یک جهان شکوه بر پیل مست گشته سوار و فشرده ران.
سنجرکاشی ( از آنندراج ).
و رجوع به ران افشردن و ران فشاردن شود.
فرهنگ فارسی
مخفف ران افشردن . کنایه از برانگیختن و تیز کردن اسب است .