رامشگه. [ م ِ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) مخفف رامشگاه. انجمن و مجلس شادی وخوشی. بزم عیش و طرب : بیاراست رامشگهی شاهوارشد ایوان بکردار باغ بهار.فردوسی.بفرمود کان بندی میزبان بیاید به رامشگه مرزبان.نظامی.برامشگهت نیزبینم شگرف حریفی نداری درین هر دو حرف.نظامی.|| جای آسایش و فراغت. ( ناظم الاطباء ).
محل عیش و عشرترامش گاهبزمگاهبفرمود کان بندی بی زبانبیاید به رامشگه مرزبانبه فرمان شاه آن گرفتار بندبه رامشگه آمد چو کوه بلند✏ �نظامی�+ عکس و لینک