رام گرفتن

لغت نامه دهخدا

رام گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) مأنوس کردن. نرم کردن. اهلی کردن. || مأنوس شدن. خویگر شدن.
- با کسی رام گرفتن ؛ با کسی مأنوس شدن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مانوس کردن . نرم کردن . اهلی کردن . یا مانوس شدن . خویگر شدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس