رأل. [ رَءْل ْ ] ( ع اِ ) بچه شترمرغ. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). بچه یک ساله شترمرغ. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ج ، اَرْوال ، رِئلان ، رِئالة، رِئال. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). و رئال مشهورتر است. || خَوّدَ رأله ، فزع ؛ یعنی ترسید، «اقول لنفسی حین خود رألها»؛ به نفس خویش می گویم هنگامی که بترسد. || زف رأل القوم ؛ هلکوا. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) صدای خس خس خاصی که در بعض امراض و التهابات قصبه الریه و برونشها و خانه های ششی هنگامی که بریه گوش دهند استماع شود خس خس صدری . بچه شتر مرغ . بچه یکساله شتر مرغ .