راقود. ( ع اِ ) خم بزرگ یا درازتک. ج ، رواقید. ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از منتخب اللغات ) ( کنز اللغات ) ( از المنجد ). معرب است. ( از اقرب الموارد ) ( المعرب جوالیقی ). ظرف مستطیل یا درازتک که رسم بوده داخلش قیراندود باشد. ج ، رواقید. ( از متن اللغة ). || خم قاراندودشکم. ( از تاج العروس ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خم بقیرکرده. ( مهذب الاسماء ). || خم به معنی عام. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || نوعی از پیمانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ماهی کوچک که در دریا باشد. ( از تاج العروس ) ( از متن اللغة ). نوعی از ماهی کوچک. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).