رافهه

لغت نامه دهخدا

( رافهة ) رافهة. [ ف ِ هََ ] ( ع ص ) مؤنث رافه. رجوع به رافه شود. || نرم و آسان سیر. ( منتهی الارب ). شب نرم و آسان سیر. ج ، روافه. ( ناظم الاطباء ): بینی و بینک لیلة رافهة و لیال روافه. || ابل رافهة؛ شتری که هر روزه هر وقتی که بخواهد وارد آب شود. ج ، روافه. ( از المنجد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس