لغت نامه دهخدا
رافعان. [ ف ِ ] ( اِخ ) طایفه ای از عرب که بقزوین سکونت گزیده اند. مستوفی گوید:اصلشان از عرب است از نسل رافعبن خدیج انصاری. در عهد خلفای گذشته بقزوین آمدند و ساکن گشتند در میان ایشان علمای عالی مرتبه بودند. ( تاریخ گزیده ص 845 ).
رافعان. [ ف ِ ] ( اِخ ) قزوینی. چنانکه در تاریخ گزیده چ لندن 1910م. ص 798 آمده او امام الدین است. رجوع به رافعی قزوینی امام الدین شود.
فرهنگ فارسی
قزوینی . چنانکه در تاریخ گزیده چاپ لندن ۱۹۱٠ ص ۷۹۸ آمده او امام الدین است .