رافز

لغت نامه دهخدا

رافز. [ ف ِ ] ( ع ص ) رگ جهنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شریان. ( ناظم الاطباء ). نابض. رگ زننده. ( از متن اللغة ): یقال : ما یرفز منه عرق ؛ ای ما یضرب. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس