راضی ساختن

لغت نامه دهخدا

راضی ساختن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) قانع کردن. وادار بقبول کردن. مجبور بپذیرش ساختن. جلب رضای کسی کردن :
راضی بغم جداییم خواهی ساخت
بیگانه بآشناییم خواهی ساخت.
بهار آملی ( از ارمغان آصفی ).
- تقنیع ؛ راضی ساختن کسی را: قنعه تقنیعاً. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

قانع کردن . وادار به قبول کردن

مترادف ها

reconcile (فعل)
اشتی دادن، وفق دادن، تطبیق کردن، صلح دادن، راضی ساختن

فارسی به عربی

صالح

پیشنهاد کاربران

بپرس