راشد بک

لغت نامه دهخدا

راشدبک. [ ش ِ ب ِ ] ( اِخ ) از شعرای اخیر عثمانی بود پسر صارم ابراهیم پاشا که بشغل تدریس و برخی از کارهای ادارای مشغول بود. وی بسال 1219 هَ. ق. بعد از عزل از حکومت ینگیشهر فنار درگذشت. راشدبک طبع شاعری نیز داشته و دو بیت زیر از قصیده یی است که در مدح سلطان سلیم خان ثابت گفته است :
بحمداﷲ ینه فتاح باب مشکل عالم
رهین انبساط ایتدی دل اعلی و ادنانی
جناب حق عموماً کایناتی ایلیوب احیا
صفا باب ایلدی قطب خدیو کشور آرانی.
( سپاس خدای راست که بازگشاینده در مشکلات جهان است او دل عالی و دانی را مرهون گشایش و انبساط کرد. حضرت باری تعالی همه کاینات را زنده گردانید و دل شاهنشه کشور آرا را صفا بخشید ). ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).

راشدبک. [ ش ِ ب ِ ] ( اِخ ) او شاعر بوده و در بعضی تذکره های شعرا نام وی آمده است. راشدبک بسال 1239 هَ. ق. در شورش ینگیچری شهید شد. بیت زیر از اوست :
طنین انداز آفاق اولمسون می صیت افغانم ؟
فلک جام دل ناکامه سنگ انکسار آتدی.
( آواز و آوازه افغانم در همه آفاق طنین انداز نشود؟ روزگار به جام دل ناکام من سنگ پرتاب کرد. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).

راشدبک. [ ش ِ ب ِ ] ( اِخ ) او از بزرگان بود و در سال 1252 هَ. ق. درگذشت. بیت زیر از اوست :
دود آهم عشقیله هر شب فلک فرسا اولور
اول کسافتله مه نو چون خط ترسا اولور.
( دود آه من با عشق هر شب فلک فرسا میگردد ماه نو با آن حالت گرفتگی مانند خط ترسا میشود ).( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).

فرهنگ فارسی

او از بزرگان بود و در سال ۱۲۵۲ ق . در گذشت .

پیشنهاد کاربران

بپرس