راشح
لغت نامه دهخدا
راشح.[ ش ِ ] ( ع ص ، اِ ) هر چیز که بر زمین رود از سوام و هوام. ج ، رواشح. ( المنجد ). ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || شتربچه برفتار آمده با مادر. ج ، رواشح. ( منتهی الارب ) ( المنجد ): فصیل راشح ؛ شتربچه برفتار آمده با مادر. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید