راسِل، برتراند (۱۸۷۲ـ۱۹۷۰)(Russell, Bertrand)
راسِل، برتراند
فیلسوف و ریاضی دان انگلیسی. تأکیدش بر تحلیل منطقی سیر فلسفۀ قرن ۲۰ را تحت تأثیر قرار داد. راسل در ۱۸ مۀ ۱۸۷۲ در تِرلِک، واقع در ویلز، متولد شد و در ترینیتی کالج، دانشگاه کیمبریج، تحصیل کرد. پس از آن که در ۱۸۹۴ از تحصیل فراغت یافت، در فرانسه و آلمان و ایالات متحد به سفر پرداخت و سپس به عضویت شورای مدیران ترینیتی کالج درآمد. از روزگار جوانی حس آگاهی اجتماعی نیرومندی را در خود پروراند؛ در همان زمان، به تحصیل در زمینۀ مسائل منطقی و ریاضی مشغول شد؛ در این رشته ها تخصص یافت و از او دعوت شد که در بسیاری از مؤسسه های سراسر جهان به تدریس و سخنرانی پردازد. راسل با نخستین اثر عمده اش، اصول ریاضیات (۱۹۰۲)، شهرت و اعتبار کسب کرد؛ او در این کتاب کوشید که ریاضیات را از قلمرو مفاهیم مجرد فلسفی برهاند و چارچوبِ علمیِ دقیقی به آن ببخشد. سپس به مدت هشت سال با آلفرد نورت وایتهد، فیلسوف و ریاضی دان انگلیسی، همکاری کرد. حاصل این همکاری اثر سترگ اصول ریاضیات بود (۳ جلد، ۱۹۱۰ـ۱۹۱۳). در این کتاب نشان داده شده که ریاضیات را می توان برحسب مفاهیم منطق عمومی، از قبیل رده و عضویت یک رده، بیان کرد. راسل و وایتهد ثابت کردند که اعداد را می توان به منزلۀ رده هایی از نوعی معیّن تعریف کرد و در این فرآیند، مفاهیم منطقی و نشانه گذاری منطقی ای به وجود آوردند که مقام منطق نمادین را به عنوان رشتۀ تخصصی مهمی در حوزۀ فلسفه تثبیت کردند. راسل در کتاب مهم بعدی خود، مسائل فلسفه (۱۹۱۲)، مفاهیمی از حوزه های جامعه شناسی، روان شناسی، فیزیک و ریاضیات را به وام گرفت تا اصول عقاید ایدئالیسم را، که مکتب فلسفی مسلط آن دوره بود و همۀ اشیا و تجربه ها را محصول نیروی عقل می انگاشت، باطل کند. راسل واقع گرا بود و عقیده داشت که اشیایی که از راه حواس ادراک می شوند واقعیتی ذاتی و مستقل از ذهن دارند.
سوسیالیست و صلح دوست. راسل هر دو طرف منازعه در جنگ جهانی اول را محکوم کرد و به سبب موضع سازش ناپذیری که داشت جریمه پرداخت، به زندان افتاد و از شغل تدریس در دانشگاه کیمبریج محروم شد. در زندان کتابی نوشت با عنوان مقدمه ای بر فلسفۀ ریاضی (۱۹۱۹) و دو حوزۀ شناختی را که از یکدیگر جدایی ناپذیر می انگاشت درهم آمیخت. پس از جنگ، از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (جمهوری روسیه) دیدن کرد و در کتاب عمل و نظر بلشویسم (۱۹۲۰) واخوردگی اش را از سوسیالیسمی که در آن جا اجرا می شد بیان کرد. به گمان او، روش هایی که برای دست یابی به نظام کمونیستی به کار برده شده اند تحمل ناپذیر بوده اند و نتیجه های به دست آمده ارزش پرداخت چنان بهای گزافی را نداشته اند. راسل در فاصلۀ میان ۱۹۲۱ و ۱۹۲۲ در دانشگاه پکن تدریس کرد. از ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۲، پس از آن که به انگلستان بازگشت، ادارۀ مدرسۀ خصوصی فوق العاده پیشرفتۀ بیکن هیل را برعهده گرفت؛ از ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۴ در مؤسسه های آموزشی گوناگونی در ایالات متحد تدریس کرد. دیوان عالی نیویورک او را از تدریس در سیتیکالج شهر نیویورک بازداشت زیرا در آثاری از قبیل آنچه من بدان معتقدم (۱۹۲۵) به دین حمله کرده بود و در شیوه های رفتار و اصول اخلاقی(۱۹۲۹) به حمایت از آزادی جنسی برخاسته بود. راسل در ۱۹۴۴ به بریتانیا بازگشت و بار دیگر به عضویت شورای آموزشی ترینیتی کالج درآمد. اگرچه او به منظور حمایت از آرمان متفقین در جنگ جهانی دوم دست از صلح طلبی برداشت، اما مخالف سرسخت استفاده از سلاح های هسته ای شد. در ۱۹۴۹ «نشان لیاقت» از دست جورج ششم دریافت کرد. راسل در ۱۹۵۰ جایزۀ نوبل را در رشتۀ ادبیات از آن خود کرد و با عنوان «قهرمان انسانیت و آزادی اندیشه» از او نام برده شد. در اواخر دهۀ ۱۹۵۰ رهبری نهضتی را برعهده گرفت که مدافع خلع سلاح هسته ای بریتانیا بود و به همین سبب در ۸۹سالگی، پس از اجرای تظاهراتی ضد هسته ای، زندانی شد. راسل بقیۀ عمر را در ویلز گذرانید و در ۲ فوریۀ ۱۹۷۰ در آن جا درگذشت. راسل، علاوه بر کارهای اولیه اش، خدمت عمده ای به پیشرفت پوزیتیویسم منطقی، که جنبش فلسفی نیرومند دو دهۀ ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ بود، انجام داد. لودویگ ویتگنشتاین، که زمانی شاگرد راسل در کیمبریج بود، قویاً تحت تأثیر مفهوم ابتکاری «ذره باوری منطقی» او قرار گرفت. راسل، در پویش خویش برای درک ماهیّت و حدود شناخت، در احیای فلسفۀ تجربه گرایی در حوزۀ وسیع تر شناخت شناسی نقشی اساسی داشت. او، در کتاب های دانش ما دربارۀ جهان خارجی(۱۹۱۴) و تحقیق دربارۀ معنی و حقیقت (۱۹۴۰)، کوشید تا هرگونه شناخت بالفعلی را که از طریق تجربه های بی واسطه ساخته می شود، تبیین کند. از دیگر آثارش: الفبای نسبیّت (۱۹۲۵)؛ آموزش و پرورش و نظم اجتماعی (۱۹۳۲)؛ تاریخ فلسفۀ غرب (۱۹۴۵)؛ تأثیر علم بر جامعه (۱۹۵۲)؛ پیشرفت فلسفی من (۱۹۵۹)؛ جنایت های جنگی در ویتنام (۱۹۶۷)؛ زندگی نامۀ برتراند راسل به قلم خودش (۳ جلد، ۱۹۶۷ـ۱۹۶۹).
راسِل، برتراند
فیلسوف و ریاضی دان انگلیسی. تأکیدش بر تحلیل منطقی سیر فلسفۀ قرن ۲۰ را تحت تأثیر قرار داد. راسل در ۱۸ مۀ ۱۸۷۲ در تِرلِک، واقع در ویلز، متولد شد و در ترینیتی کالج، دانشگاه کیمبریج، تحصیل کرد. پس از آن که در ۱۸۹۴ از تحصیل فراغت یافت، در فرانسه و آلمان و ایالات متحد به سفر پرداخت و سپس به عضویت شورای مدیران ترینیتی کالج درآمد. از روزگار جوانی حس آگاهی اجتماعی نیرومندی را در خود پروراند؛ در همان زمان، به تحصیل در زمینۀ مسائل منطقی و ریاضی مشغول شد؛ در این رشته ها تخصص یافت و از او دعوت شد که در بسیاری از مؤسسه های سراسر جهان به تدریس و سخنرانی پردازد. راسل با نخستین اثر عمده اش، اصول ریاضیات (۱۹۰۲)، شهرت و اعتبار کسب کرد؛ او در این کتاب کوشید که ریاضیات را از قلمرو مفاهیم مجرد فلسفی برهاند و چارچوبِ علمیِ دقیقی به آن ببخشد. سپس به مدت هشت سال با آلفرد نورت وایتهد، فیلسوف و ریاضی دان انگلیسی، همکاری کرد. حاصل این همکاری اثر سترگ اصول ریاضیات بود (۳ جلد، ۱۹۱۰ـ۱۹۱۳). در این کتاب نشان داده شده که ریاضیات را می توان برحسب مفاهیم منطق عمومی، از قبیل رده و عضویت یک رده، بیان کرد. راسل و وایتهد ثابت کردند که اعداد را می توان به منزلۀ رده هایی از نوعی معیّن تعریف کرد و در این فرآیند، مفاهیم منطقی و نشانه گذاری منطقی ای به وجود آوردند که مقام منطق نمادین را به عنوان رشتۀ تخصصی مهمی در حوزۀ فلسفه تثبیت کردند. راسل در کتاب مهم بعدی خود، مسائل فلسفه (۱۹۱۲)، مفاهیمی از حوزه های جامعه شناسی، روان شناسی، فیزیک و ریاضیات را به وام گرفت تا اصول عقاید ایدئالیسم را، که مکتب فلسفی مسلط آن دوره بود و همۀ اشیا و تجربه ها را محصول نیروی عقل می انگاشت، باطل کند. راسل واقع گرا بود و عقیده داشت که اشیایی که از راه حواس ادراک می شوند واقعیتی ذاتی و مستقل از ذهن دارند.
سوسیالیست و صلح دوست. راسل هر دو طرف منازعه در جنگ جهانی اول را محکوم کرد و به سبب موضع سازش ناپذیری که داشت جریمه پرداخت، به زندان افتاد و از شغل تدریس در دانشگاه کیمبریج محروم شد. در زندان کتابی نوشت با عنوان مقدمه ای بر فلسفۀ ریاضی (۱۹۱۹) و دو حوزۀ شناختی را که از یکدیگر جدایی ناپذیر می انگاشت درهم آمیخت. پس از جنگ، از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (جمهوری روسیه) دیدن کرد و در کتاب عمل و نظر بلشویسم (۱۹۲۰) واخوردگی اش را از سوسیالیسمی که در آن جا اجرا می شد بیان کرد. به گمان او، روش هایی که برای دست یابی به نظام کمونیستی به کار برده شده اند تحمل ناپذیر بوده اند و نتیجه های به دست آمده ارزش پرداخت چنان بهای گزافی را نداشته اند. راسل در فاصلۀ میان ۱۹۲۱ و ۱۹۲۲ در دانشگاه پکن تدریس کرد. از ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۲، پس از آن که به انگلستان بازگشت، ادارۀ مدرسۀ خصوصی فوق العاده پیشرفتۀ بیکن هیل را برعهده گرفت؛ از ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۴ در مؤسسه های آموزشی گوناگونی در ایالات متحد تدریس کرد. دیوان عالی نیویورک او را از تدریس در سیتیکالج شهر نیویورک بازداشت زیرا در آثاری از قبیل آنچه من بدان معتقدم (۱۹۲۵) به دین حمله کرده بود و در شیوه های رفتار و اصول اخلاقی(۱۹۲۹) به حمایت از آزادی جنسی برخاسته بود. راسل در ۱۹۴۴ به بریتانیا بازگشت و بار دیگر به عضویت شورای آموزشی ترینیتی کالج درآمد. اگرچه او به منظور حمایت از آرمان متفقین در جنگ جهانی دوم دست از صلح طلبی برداشت، اما مخالف سرسخت استفاده از سلاح های هسته ای شد. در ۱۹۴۹ «نشان لیاقت» از دست جورج ششم دریافت کرد. راسل در ۱۹۵۰ جایزۀ نوبل را در رشتۀ ادبیات از آن خود کرد و با عنوان «قهرمان انسانیت و آزادی اندیشه» از او نام برده شد. در اواخر دهۀ ۱۹۵۰ رهبری نهضتی را برعهده گرفت که مدافع خلع سلاح هسته ای بریتانیا بود و به همین سبب در ۸۹سالگی، پس از اجرای تظاهراتی ضد هسته ای، زندانی شد. راسل بقیۀ عمر را در ویلز گذرانید و در ۲ فوریۀ ۱۹۷۰ در آن جا درگذشت. راسل، علاوه بر کارهای اولیه اش، خدمت عمده ای به پیشرفت پوزیتیویسم منطقی، که جنبش فلسفی نیرومند دو دهۀ ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ بود، انجام داد. لودویگ ویتگنشتاین، که زمانی شاگرد راسل در کیمبریج بود، قویاً تحت تأثیر مفهوم ابتکاری «ذره باوری منطقی» او قرار گرفت. راسل، در پویش خویش برای درک ماهیّت و حدود شناخت، در احیای فلسفۀ تجربه گرایی در حوزۀ وسیع تر شناخت شناسی نقشی اساسی داشت. او، در کتاب های دانش ما دربارۀ جهان خارجی(۱۹۱۴) و تحقیق دربارۀ معنی و حقیقت (۱۹۴۰)، کوشید تا هرگونه شناخت بالفعلی را که از طریق تجربه های بی واسطه ساخته می شود، تبیین کند. از دیگر آثارش: الفبای نسبیّت (۱۹۲۵)؛ آموزش و پرورش و نظم اجتماعی (۱۹۳۲)؛ تاریخ فلسفۀ غرب (۱۹۴۵)؛ تأثیر علم بر جامعه (۱۹۵۲)؛ پیشرفت فلسفی من (۱۹۵۹)؛ جنایت های جنگی در ویتنام (۱۹۶۷)؛ زندگی نامۀ برتراند راسل به قلم خودش (۳ جلد، ۱۹۶۷ـ۱۹۶۹).
wikijoo: راسل،_برتراند_(۱۸۷۲ـ۱۹۷۰)