دیکشنری
مترجم
بپرس
راستی راستی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
راستی راستی. ( ق مرکب ) در حقیقت. حقیقةً. فی الواقع. واقعاً. از روی جد.
فرهنگ فارسی
حقیقه واقعا : راستی راستی کارتان تمام شد ? .
در حقیقت . از روی جد
پیشنهاد کاربران
- واقعاً
- بی شوخی
- به راستی که
- الحق که
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها