راستی دیدن. [ دی دَ ] ( مص مرکب ) درستی و استقامت دیدن : آن زلف کج گرفت شفایی ز هر چه هست جز راستی ندید ز طبع سلیم خویش.شفائی اصفهانی ( از ارمغان آصفی ).