راستگاری

لغت نامه دهخدا

راستگاری. ( حامص مرکب ) عمل راستگار. امانت. درستکاری. راستکرداری. و رجوع به راستگار و راستکاری و درستکاری شود.

فرهنگ فارسی

عمل راستگار . امانت

پیشنهاد کاربران

بپرس