راستکار شدن

لغت نامه دهخدا

راستکار شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) راستکاری کردن. راستی فعل داشتن. صادق و متدین و امانت دار و صالح شدن. پرهیزکار شدن. تدین ؛ راستکار شدن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

راستکاری کردن . راستی فعل داشتن .

پیشنهاد کاربران

بپرس