راستفنجان

لغت نامه دهخدا

راستفنجان. [ ف ِ ] ( اِخ ) صحرا و ناحیه ای است ظاهراً در حدود ساوه : چون پادشاه گیتی فروز... بار دیگر هوای اشتغال بصید و شکار در خاطر دریا آثار پیدا شده متوجه ولایت ساوه گردید و عساکر گردون مآثر کران تا کران دشت و بیابان را فرو گرفته جرگه انداختند... و قمور قادر صحرای راستفنجان بهم رسیده بدستور استمرار پادشاه شیر شکار بلوازم آن کار قیام نمود. ( حبیب السیر چ کتابخانه خیام ج 4 ص 567 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس