راست و ریس

/rAstoris/

لغت نامه دهخدا

راست و ریس. [ ت ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ). راست و ریست. در تداول عامه ، موانع. معایب. ( یادداشت مؤلف ): راست و ریستش را در کردن ، رفع موانع و معایب چیزی.متناسب یا هموار کردن .

فرهنگ فارسی

یا راست و ریست در تداول عامه موانع .

واژه نامه بختیاریکا

راست و پاست؛ پت و پَرّو

پیشنهاد کاربران

. . . را ست و ریست کردن ( set and reset ( :منظور تنظیم کردن و برگرداندن به حالت قبل
سر و سامان دادن اوضاع
مرتب کردن کردن اوضاع
یا راست و ریست در تداول عامه موانع

بپرس