راست رو

لغت نامه دهخدا

راست رو. [ ت ِ ] ( ق مرکب ) در تداول عامه مواجه. مقابل. محاذی. روبرو: راست روی توپخانه ، روبروی توپخانه. ( یادداشت مؤلف ).، راسترو. [ رَ / رُو ] ( نف مرکب ) مقابل کجرو. ( آنندراج ) ( ارمغان آصفی ). راست رونده.مستقیم حرکت کننده. بی انحراف و کجی رونده. که بخط مستقیم طی طریق کند. که از استقامت نگردد :
پیش بین چون کرکس و جولان کننده چون عقاب
راهوار ایدون چو کبک و راسترو همچون پلنگ.
منوچهری.
چو میکردم این داستان را بسیج
سخن راسترو بود و ره پیچ پیچ.
نظامی.
اعتدال هوای نوروزی
راسترو شد بعالم افروزی.
نظامی.
نه پایی چو بینندگان راسترو
نه گوشی چو مرد نصیحت شنو.
سعدی.
سعدیا راستروان گوی سعادت بردند
راستی کن که بمنزل نرسد کج رفتار.
سعدی.

فرهنگ فارسی

در تداول عامه مواجه مقابل
مقابل کجرو . راست رونده

فرهنگ عمید

آن که به راه راست می رود، کسی که از راه راست منحرف نمی شود، راست رونده: سعدیا راست روان گوی سعادت بردند / راستی کن که به منزل نرود کج رفتار (سعدی۲: ۶۴۷ ).

دانشنامه عمومی

راست روی ( به انگلیسی: Rectilinear locomotion ) یا پیشروی خطی مستطیلی ( به انگلیسی: Rectilinear progression ) ، یک حالت حرکتی است که اغلب با مارها همراه است. به ویژه، با گونه های سنگین بدن مانند پیتون های زمینی و بوآها مرتبط است. با این حال، اکثر مارها توانایی آن را دارند. این یکی از حداقل پنج شکل حرکتی است که توسط مارها استفاده می شود، دیگر شکل ها موج دار کناری، پیچیدن کناری، حرکت آکاردئونی و هل دادن - سریدن هستند. [ ۱] [ ۲] بر خلاف سایر حالت های حرکت مار، که شامل خم شدن بدن مار می شود، در راست روی مار فقط هنگام چرخش در حرکت مستطیلی، بدن خود را کمی خم می کند. [ ۳]
عکس راست رو
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس