رازلیق
لغت نامه دهخدا
رازلیق. ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای 6 گانه بخش مرکزی شهرستان سراب است که از شمال به کوه سبلان از جنوب به دهستان هریس از خاور به دهستان آغمیون از باختر به دهستان ینکجه محدود میباشد.
موقعیت طبیعی : در دامنه جنوبی کوه سبلان واقع است و هوای سالم و ییلاقی دارد. آب آن از چشمه سارها و رودهای کوچک محلی که از دامنه کوه سبلان سرچشمه میگیرد تأمین میشود ودارای مراتع خرم و فراوان است که محل ییلاق ایلات میباشد و محصول عمده دهستان غلات و حبوبات و محصول دامی روغن و پشم و پنیر است و شغل عمده اهالی زراعت و گله داری است. از 19 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل و جمعیت آن در حدود 16010 نفر است. قراء عمده آن اسفستان ، فرگوش ، رازلیق ( مرکز دهستان ) میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ج 4 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
لیق در زبان ترکی به معنی دارا بودن است.
رازلیق=دارای راز یا جائیکه راز داشته باشد
رازلیق=دارای راز یا جائیکه راز داشته باشد
آرگیشتی گوید: هر کس نام مرا محو کند، یا به این نوشته خسارتی رساند. امیدوارم خدای خالدی ( ته ای شیا ) و ( شیوانی ) او را از این گردون براندازد. چنین نوشته ای بر مقبره اخناتون خدای خورشیددر مصر هم نوشته
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
شده بود گفته بود هر کس مقبره مرا ویران یا اشیا رابدزدد به نفرین ابدی دچار خواهد شد اینگونه شد که 20 نفر از باستان شناسان بنام به طرز عجیبی فوت کردند . مراقب آثار باستانی باشید دوستان .
این روستا در شهرستان در گذشته نه چندان دور تنهایی روستایی سراب بوده که تنباکو درآن کشت می شده است ودارای چند تا آسیاب آبی بوده است
احتمال زیاد ای کلمه در اصل یازلیق بوده یعنی بهاره ومحل ییلاق