راز گشودن. [ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) راز گشادن. آشکارا کردن سرّ. مقابل پنهان کردن و نهفتن سرّ : بسیار همچو غنچه بخون جگر نشست در باغ دهر هر که چو گل راز خود گشود.بنائی.