رادو

لغت نامه دهخدا

رادو. ( اِخ ) دهی است از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. که در 18هزارگزی باختر دشتیاری و کنار راه مالرو دج بدشتیاری واقع است. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر دارای 300 تن سکنه. آب آن از چاه و باران تأمین میشود و محصول آن حبوب ، ذرت و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است راه آن مالرو و ساکنان آن از طایفه سردارزایی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

رادو. ( اِخ ) دهی است از دهستان میرعبدی بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار که در چهارهزارگزی شمال دشتیاری و سه هزارگزی شمال راه مالرو باهو کلات بدشتیاری واقع است. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر، مالاریایی و سکنه آن صدتن بلوچ میباشند آب آن از رودخانه تأمین میشودو محصول آن غلات و خرما و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالروست ساکنان آن از طایفه سردارزایی میباشند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

دهیست از دهستان میر عبدی بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار .

پیشنهاد کاربران

بپرس