راحتی

/rAhati/

مترادف راحتی: آرامش، آرمیدگی، آسایش، آسودگی، خاطرجمعی، رفاه

متضاد راحتی: تعب، ناراحتی

برابر پارسی: آسانی، سادگی

معنی انگلیسی:
comfort, convenience, coziness, ease, easiness, slip-on, easy, homeliness, homeyness

لغت نامه دهخدا

راحتی. ( ح َ ) ( حامص ) ( مأخوذ از راحت عرب و یاء مصدری متداول در زبان فارسی ) آسایش. ( آنندراج ).
- کفش راحتی ؛ دم پایی.
|| طشت متوضا. ( آنندراج ). || چراغی است که پایه ها دارد وآن را چراغپایه راحتی گویند. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

آسایش . یا کفش راحتی . دم پایی . یا طشت متوضا .

فرهنگ عمید

۱. راحت بودن.
۲. (صفت نسبی، منسوب به راحت ) ویژگی آنچه در استفاده از آن، آسایش وجود دارد: لباس راحتی.
۳. (اسم ) نوعی مبل.
۴. (اسم ) = راحت الحلقوم

واژه نامه بختیاریکا

قیف
اِستِخُُو پورنیده ی؛ ساز

دانشنامه عمومی

رویه ها، محصولات و خدمات راحت ( به انگلیسی: Convenience ) آنهایی هستند که به منظور سهولت در دسترسی، صرفه جویی در منابع ( مانند وقت، تلاش[ ۱] و انرژی ) و کاهش سرخوردگی طراحی شده اند. راحتی مدرن ( به انگلیسی: modern convenience ) وسیله ای، خدماتی یا ماده ای کم مصرف است که کار را آسان تر یا کارآمدتر از یک روش سنتی می کند. راحتی یک مفهوم نسبی است و به زمینه بستگی دارد. به عنوان مثال، اتومبیل در گذشته راحتی در نظر گرفته می شد، اما امروزه به عنوان بخشی طبیعی از زندگی روزمره در نظر گرفته می شود.
به دلیل تفاوت در سبک زندگی در سراسر جهان، این اصطلاح یک اصطلاحی نسبی است و بر اساس راحتی هایی که قبلاً برای شخص یا گروهی در دسترس بوده است در نظر گرفته می شود. به عنوان مثال، تعریف آمریکایی از «راحتی مدرن» احتمالاً متفاوت از تعریف فردی است که در یک کشور در حال توسعه زندگی می کند. بیشتر اوقات، اصطلاح «راحتی مدرن» برای بیان سبک زندگی شخصی و زندگی در خانه استفاده می شود.
عکس راحتی

راحتی (جماعت). راحتی جماعت و شهرکی در کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ رودکی ناحیه های تابع جمهوری قرار دارد. جمعیت این جماعت ۲۲۳۰۷ است. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
عکس راحتی (جماعت)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

relief (اسم)
کمک، تسکین، ترمیم، جبران، اعانه، برجستگی، بر جسته کاری، اسودگی، راحتی، جانشین، رسایی، ازادی، فراغت، حجاری برجسته، گره گشایی، اسایش خاطر، تشفی، خط بر جسته، رفع نگرانی

easement (اسم)
اسایش، راحتی، راحت شدن از درد، حق ارتفاقی

convenience (اسم)
اسودگی، راحتی، تسهیلات

فارسی به عربی

اغاثة , راحة ، اِرتیاحٌ

پیشنهاد کاربران

در شهرستان بهابادضرب المثلی داریم که می گوید:
راحتی اونور جفاست، یعنی آسایش، آن طرف سختی است.
جَفا یعنی سختی.
سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا ( آیه ی ٧ سوره طلاق )
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺳﺨﺘﻲ، ﻧﻮﻋﻲ ﺭﺍﺣﺘﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻭﺭﺩ.
...
[مشاهده متن کامل]

إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ( آیه ی ٦ سوره انشراح )
پس ( ﺑﺪﺍﻥ ﻛﻪ ) ﺑﺎ ﻫﺮ ﺳﺨﺘﻲ ﺁﺳﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ.

سلام ، اصطلاح ادبی به راحتی کار چه مترادف های دیگری نیز دارد؟
گاهی اوقات و در برخی گویش ها و لهجه ها به راحت الحلقوم هم راحتی گفته میشود ، یک نوع خوراکی شیرین
راحتی : که شخص در آن احساس آسودگی کند: کفش راحتی ( دمپایی ) ، صندلی راحتی ( صندلی دسته دار ، مبل ) نیمکت راحتی : کاناپه ) ) ( ادبیات عامیانه ابوالحسن نجفی )
راحتی به ترکی ===قولای
یعنی ساده و سادگی در ترکی ===قولای لیق ( کُلای لیک )
آرامش، آرمیدگی، آسایش، آسودگی، خاطرجمعی، رفاه

بپرس