راحت رسیدن. [ ح َ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) آسایش یافتن. ( ناظم الاطباء ). آسودگی رسیدن. مقابل رنج رسیدن : باری بچشم احسان بر حال ما نظر کن کز خوان پادشاهان راحت رسد گدا را.سعدی.گر گزندت رسد ز خلق مرنج که نه راحت رسد ز خلق نه رنج.( گلستان ).