گرم راحت رسانی ور گزایی
محبت بر محبت می فزایی.
سعدی ( بدایع ).
راحت از مال وی بخلق رسان تا همه عمر و دولتش خواهند.
سعدی.
پسر را نکو دار و راحت رسان که چشمش نماند بدست کسان.
سعدی ( بوستان ).
چو مردان ببر رنج و راحت رسان مخنث خورد دسترنج کسان.
سعدی ( بوستان ).
خور و پوش و بخشای و راحت رسان نگه می چه داری ز بهر کسان.
سعدی ( بوستان ).
حکما گفته اند هر که را رنجی بدل رسانیدی اگر در عقب آن صد راحت برسانی ایمن مباش. ( گلستان ).