[ویکی فقه] رابطه ربا و بهره، در واقع به این معناست که ربا به قروض ابتدایی اطلاق می شود که جنبه مصرف دارد ولی در بانکداری جدید استقراض جنبه تولیدی داشته، در خلق سود موثر است و این نتیجه را می شود گرفت که از آنجایی که بهره هزینه استفاده از پول در فعالیت های تولیدی صنایع و بازرگانی جدید می باشد، حرام نیست. به این بیان که قرض گیرنده با مبلغ مورد قرض در صنایع و بازرگانی جدید سرمایه گذاری می کند و سود به دست می آورد و لذا باید سهمی از این سود را به نام بهره بپردازد. بنابراین آنچه قرآن حرام نموده، ربا می باشد و نه بهره.
مطابق این آیه: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ذروا مابقی من الربا ان کنتم مومنین• فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا پروا کنید، و اگر مومنید، آنچه از ربا باقی مانده است واگذارید و اگر نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وی برخاسته اید» و آیات دیگر قرآن که درباره ربا نازل شده اند، یکی از احکام ثابت و تغییر ناپذیر فقه معاملات، تحریم رباست و این تحریم، مورد اتفاق همه فقیهان اسلام در طول تاریخ بوده است. گر چه در صد سال اخیر، به دنبال گسترش نظام سرمایه داری و رواج بانکداری ربوی در کشورهای مسلمان، برخی تردیدها در تعریف و تبیین حدود ربا پیش آمده است، مدارک حکم ربا به گونه ای است که کمترین مراجعه به آنها هرگونه ابهام را برطرف می کند. بدون شک، گفتگو، در تعریف ربایی است که اسلام هزار و چهارصد سال پیش به تحریم آن اقدام و با صدور آیات و روایاتی، مقصود خود را بیان کرده است. پس برای شناخت آن باید سراغ آیات و روایات و کلام مفسران و محدثان و فقیهان رفت و اگر چنین کنیم، خواهیم دید که به اتفاق همه، “ربا (ربای قرضی) عبارت از این است که شخصی، مالی را به دیگری قرض دهد و با او شرط کند که زیادتر از آن چه قرض کرده، برگرداند اعم از اینکه مقدار آن زیاده، کم باشد یا بیشتر و اعم از اینکه مقدار آن زیاده قطعی و ثابت باشد یا متغیر و اعم از اینکه محل مصرف قرض در نیازهای مصرفی باشد یا در امور تولیدی و تجاری”.
← مستندات
بهره در فرهنگ بانکی عبارت است از ارزش پرداختی در ازای به کار گرفتن پول. این تعریفی است که می توان آن را در چارچوب عمومی آن در لغت و در ارتباط با هر شکل استفاده ای که از پول می شود، در نظر گرفت.
تعریف بهره
جمع ارزش هایی که مقدار معینی پول در زمان مشخص بر اساس نرخ بهره ایجاد می نماید را بهره می گویند. بنابراین برای تعیین بهره بایستی مبلغ پول را در مدت داد و ستد و نرخ بهره ضرب کرد. در واقع بهره قیمت پول است و به این عنوان پاداشی است که به وام دهندگان پرداخت می شود تا آنان را ترغیب کند که از وجوه نقد خود جدا شوند. به عبارت دیگر بهره پول عبارت از قیمتی است که وام گیرنده برای استعمال پول به وام دهندگان دهد. این قیمت مانند هر قیمت دیگری بستگی به عرضه و تقاضا دارد. وقتی که عرضه پول نسبت به تقاضای آن بالا رود، نرخ بهره پایین می آید وقتی که عرضه پول نسبت به تقاضای آن پایین می آید، نرخ بهره بالا می رود. مسلمانان اروپا که پیشرفت سرمایه داری را می دیدند و به موازات آن پیشرفت صنعت و بازرگانی را نظاره گر بودند، از یک طرف بانکداری جدید را لازمه پیشرفت صنعت و بازرگانی می دانستند و از طرف دیگر با مسئله ربا روبرو می شدند. بنابراین عده ای تصور کردند بهره که اساس بانکداری جدید را تشکیل می دهد، ربا نیست و در مقابل آن عده ای معتقدند که بهره همان ربا می باشد و بنابراین این فکر به وجود آمد که اگر چنین است، بانکداری جدید باید از بین برود. برخوردهای فکری این دو گروه باعث شد این توجیه را بیاورند که ربا به قروض ابتدایی اطلاق می شود که جنبه مصرف دارد ولی در بانکداری جدید استقراض جنبه تولیدی داشته، در خلق سود موثر است و این نتیجه را گرفتند که از آنجایی که بهره هزینه استفاده از پول در فعالیت های تولیدی صنایع و بازرگانی جدید می باشد، حرام نیست. به این بیان که قرض گیرنده با مبلغ مورد قرض در صنایع و بازرگانی جدید سرمایه گذاری می کند و سود به دست می آورد و لذا باید سهمی از این سود را به نام بهره بپردازد. بنابراین آنچه قرآن حرام نموده، ربا می باشد و نه بهره.
← تضاد بین استدلال
...
مطابق این آیه: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ذروا مابقی من الربا ان کنتم مومنین• فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا پروا کنید، و اگر مومنید، آنچه از ربا باقی مانده است واگذارید و اگر نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وی برخاسته اید» و آیات دیگر قرآن که درباره ربا نازل شده اند، یکی از احکام ثابت و تغییر ناپذیر فقه معاملات، تحریم رباست و این تحریم، مورد اتفاق همه فقیهان اسلام در طول تاریخ بوده است. گر چه در صد سال اخیر، به دنبال گسترش نظام سرمایه داری و رواج بانکداری ربوی در کشورهای مسلمان، برخی تردیدها در تعریف و تبیین حدود ربا پیش آمده است، مدارک حکم ربا به گونه ای است که کمترین مراجعه به آنها هرگونه ابهام را برطرف می کند. بدون شک، گفتگو، در تعریف ربایی است که اسلام هزار و چهارصد سال پیش به تحریم آن اقدام و با صدور آیات و روایاتی، مقصود خود را بیان کرده است. پس برای شناخت آن باید سراغ آیات و روایات و کلام مفسران و محدثان و فقیهان رفت و اگر چنین کنیم، خواهیم دید که به اتفاق همه، “ربا (ربای قرضی) عبارت از این است که شخصی، مالی را به دیگری قرض دهد و با او شرط کند که زیادتر از آن چه قرض کرده، برگرداند اعم از اینکه مقدار آن زیاده، کم باشد یا بیشتر و اعم از اینکه مقدار آن زیاده قطعی و ثابت باشد یا متغیر و اعم از اینکه محل مصرف قرض در نیازهای مصرفی باشد یا در امور تولیدی و تجاری”.
← مستندات
بهره در فرهنگ بانکی عبارت است از ارزش پرداختی در ازای به کار گرفتن پول. این تعریفی است که می توان آن را در چارچوب عمومی آن در لغت و در ارتباط با هر شکل استفاده ای که از پول می شود، در نظر گرفت.
تعریف بهره
جمع ارزش هایی که مقدار معینی پول در زمان مشخص بر اساس نرخ بهره ایجاد می نماید را بهره می گویند. بنابراین برای تعیین بهره بایستی مبلغ پول را در مدت داد و ستد و نرخ بهره ضرب کرد. در واقع بهره قیمت پول است و به این عنوان پاداشی است که به وام دهندگان پرداخت می شود تا آنان را ترغیب کند که از وجوه نقد خود جدا شوند. به عبارت دیگر بهره پول عبارت از قیمتی است که وام گیرنده برای استعمال پول به وام دهندگان دهد. این قیمت مانند هر قیمت دیگری بستگی به عرضه و تقاضا دارد. وقتی که عرضه پول نسبت به تقاضای آن بالا رود، نرخ بهره پایین می آید وقتی که عرضه پول نسبت به تقاضای آن پایین می آید، نرخ بهره بالا می رود. مسلمانان اروپا که پیشرفت سرمایه داری را می دیدند و به موازات آن پیشرفت صنعت و بازرگانی را نظاره گر بودند، از یک طرف بانکداری جدید را لازمه پیشرفت صنعت و بازرگانی می دانستند و از طرف دیگر با مسئله ربا روبرو می شدند. بنابراین عده ای تصور کردند بهره که اساس بانکداری جدید را تشکیل می دهد، ربا نیست و در مقابل آن عده ای معتقدند که بهره همان ربا می باشد و بنابراین این فکر به وجود آمد که اگر چنین است، بانکداری جدید باید از بین برود. برخوردهای فکری این دو گروه باعث شد این توجیه را بیاورند که ربا به قروض ابتدایی اطلاق می شود که جنبه مصرف دارد ولی در بانکداری جدید استقراض جنبه تولیدی داشته، در خلق سود موثر است و این نتیجه را گرفتند که از آنجایی که بهره هزینه استفاده از پول در فعالیت های تولیدی صنایع و بازرگانی جدید می باشد، حرام نیست. به این بیان که قرض گیرنده با مبلغ مورد قرض در صنایع و بازرگانی جدید سرمایه گذاری می کند و سود به دست می آورد و لذا باید سهمی از این سود را به نام بهره بپردازد. بنابراین آنچه قرآن حرام نموده، ربا می باشد و نه بهره.
← تضاد بین استدلال
...
wikifeqh: رابطه_ربا_و_بهره