[ویکی فقه] ارتباطات و توسعه، حوزه ای از مطالعات ارتباطی است، که به خصوص پس از جنگ جهانی دوم مورد توجه صاحب نظران و اندیشمندان و نیز کشورهای تازه استقلال یافته یا در حال توسعه قرار گرفت. این موضوع از آن روی اهمیت و گسترش یافت؛ که تکنولوژی های جدید ارتباطی، اهمیت فوق العاده ای به خصوص در توسعه اقتصادی پیدا کردند.
در دهه های ۵۰ و ۶۰، نوعی خوش بینی نسبت به تاثیر رسانه ها در توسعه به وجود آمد؛ که عمدتا بر اساس الگوهای غربی نوسازی ایجاد شده بود؛ اما پس از آن (از دهه ۸۰ به بعد) به کمک تحقیقاتی که در محتوای رسانه ها و حوزه ارتباطات بین الملل انجام شد این خوش بینی کم رنگ شد. البته می توان گفت، اکثر صاحب نظران در تاثیرگذاری رسانه ها اشتراک نظر دارند؛ اما آنچه که نظرات مختلف را از هم تفکیک می کند، نوع و ماهیت تاثیر است. بحث اساسی این است، که آیا ارتباطات و رسانه ها تسهیل کننده توسعه هستند؛ یا تنها منجر به این مهم می شوند که به عنوان یکی از اساسی ترین ابزارهای کشورهای توسعه یافته در مصرفی شدن کشورهای کمتر توسعه یافته عمل کنند.
واقعیت قضیه توسعه
واقعیت این است که رسانه ها، یکی از عوامل اصلی و اساسی توسعه سیاسی هستند؛ اما همین ابزار اساسی و بنیانی، کشورهای کمتر توسعه یافته را از نظر اقتصادی وابسته و مصرف زده کرده اند. در بعد توسعه اجتماعی نیز در کشورهای کمتر توسعه یافته، از خودبیگانگی و از خودباختگی را درپی داشته اند و در ابعاد فرهنگی به اشاعه و سلطه فرهنگ کشورهای توسعه یافته (غربی) در کشورهای ذکر شده پرداخته اند. حال سئوال اساسی این است که ارتباطات، توسعه بخش است یا سلطه بخش؟ اکثر صاحب نظران و اندیشمندان در دهه های ۵۰ و ۶۰ دیدگاهی خوش بینانه به تاثیرات رسانه ها داشتند و حتی بر این باور بودند، که با توسعه رسانه ها و بهره وری از آن، توسعه و به خصوص توسعه اقتصادی رونق و سرعت خواهد گرفت. با این تصور کلی؛ که گسترش وسایل ارتباط جمعی، به توسعه اجتماعی و توسعه اجتماعی، به توسعه اقتصادی منجر می شود.
نظر مخالفان
به نظر مخالفان نظریات خوش بینانه، جریان یک سویه و عمودی پیام از سوی وسایل ارتباط جمعی با انعکاس گسترده اخبار یک سویه به سلطه امپریالیسم خبری انجامیده؛ که این امپریالیسم، با گسترش ابعاد دیگر پیام به سلطه ارتباطی یا سلطه ارتباطات در جهان انجامیده است و سلطه ارتباطات به همراه تولید و توزیع انبوه کالاها و مصنوعات فرهنگی دیگر، سلطه فرهنگی را در پی داشته است. مطالعات موردی دانشمندان مختلفی چون دانیل لرنر، حمید مولانا، هنسون و نارولا و... در کشورهای در حال توسعه و تاثیر تکنولوژی های ارتباطی بر توسعه آن کشورها نیز خود گواهی بر اهمیت این موضوع است. مطالعات فوق نشان می دهند که در بسیاری از کشورهای مذکور، تکنولوژی های جدید ارتباطی تاثیر شگرفی بر توسعه گذاشته و آن ها را در مسیر بهبود وضع اقتصادی و سیاسی قرار داده است. درک بهتر موضوع مورد تحقیق، بستگی به عواملی چون ارائه یک چارچوب نظری روشن دارد. در مرحله بعد، مرور کوتاه مطالعات موردی انجام شده در جوامع در حال توسعه کمک شایانی به نتیجه گیری و کاربردی کردن ارتباطات پشتیبان توسعه خواهد کرد.
تعریف توسعه
...
در دهه های ۵۰ و ۶۰، نوعی خوش بینی نسبت به تاثیر رسانه ها در توسعه به وجود آمد؛ که عمدتا بر اساس الگوهای غربی نوسازی ایجاد شده بود؛ اما پس از آن (از دهه ۸۰ به بعد) به کمک تحقیقاتی که در محتوای رسانه ها و حوزه ارتباطات بین الملل انجام شد این خوش بینی کم رنگ شد. البته می توان گفت، اکثر صاحب نظران در تاثیرگذاری رسانه ها اشتراک نظر دارند؛ اما آنچه که نظرات مختلف را از هم تفکیک می کند، نوع و ماهیت تاثیر است. بحث اساسی این است، که آیا ارتباطات و رسانه ها تسهیل کننده توسعه هستند؛ یا تنها منجر به این مهم می شوند که به عنوان یکی از اساسی ترین ابزارهای کشورهای توسعه یافته در مصرفی شدن کشورهای کمتر توسعه یافته عمل کنند.
واقعیت قضیه توسعه
واقعیت این است که رسانه ها، یکی از عوامل اصلی و اساسی توسعه سیاسی هستند؛ اما همین ابزار اساسی و بنیانی، کشورهای کمتر توسعه یافته را از نظر اقتصادی وابسته و مصرف زده کرده اند. در بعد توسعه اجتماعی نیز در کشورهای کمتر توسعه یافته، از خودبیگانگی و از خودباختگی را درپی داشته اند و در ابعاد فرهنگی به اشاعه و سلطه فرهنگ کشورهای توسعه یافته (غربی) در کشورهای ذکر شده پرداخته اند. حال سئوال اساسی این است که ارتباطات، توسعه بخش است یا سلطه بخش؟ اکثر صاحب نظران و اندیشمندان در دهه های ۵۰ و ۶۰ دیدگاهی خوش بینانه به تاثیرات رسانه ها داشتند و حتی بر این باور بودند، که با توسعه رسانه ها و بهره وری از آن، توسعه و به خصوص توسعه اقتصادی رونق و سرعت خواهد گرفت. با این تصور کلی؛ که گسترش وسایل ارتباط جمعی، به توسعه اجتماعی و توسعه اجتماعی، به توسعه اقتصادی منجر می شود.
نظر مخالفان
به نظر مخالفان نظریات خوش بینانه، جریان یک سویه و عمودی پیام از سوی وسایل ارتباط جمعی با انعکاس گسترده اخبار یک سویه به سلطه امپریالیسم خبری انجامیده؛ که این امپریالیسم، با گسترش ابعاد دیگر پیام به سلطه ارتباطی یا سلطه ارتباطات در جهان انجامیده است و سلطه ارتباطات به همراه تولید و توزیع انبوه کالاها و مصنوعات فرهنگی دیگر، سلطه فرهنگی را در پی داشته است. مطالعات موردی دانشمندان مختلفی چون دانیل لرنر، حمید مولانا، هنسون و نارولا و... در کشورهای در حال توسعه و تاثیر تکنولوژی های ارتباطی بر توسعه آن کشورها نیز خود گواهی بر اهمیت این موضوع است. مطالعات فوق نشان می دهند که در بسیاری از کشورهای مذکور، تکنولوژی های جدید ارتباطی تاثیر شگرفی بر توسعه گذاشته و آن ها را در مسیر بهبود وضع اقتصادی و سیاسی قرار داده است. درک بهتر موضوع مورد تحقیق، بستگی به عواملی چون ارائه یک چارچوب نظری روشن دارد. در مرحله بعد، مرور کوتاه مطالعات موردی انجام شده در جوامع در حال توسعه کمک شایانی به نتیجه گیری و کاربردی کردن ارتباطات پشتیبان توسعه خواهد کرد.
تعریف توسعه
...
wikifeqh: رابطه_ارتباطات_و_توسعه