راب
/rAb/
لغت نامه دهخدا
رآب. [ رِ ] ( ع اِ ) کاسه بند. ( منتهی الارب ). || مرد مصلح و شکسته بند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
راب. ( ع اِ ) اندازه. قدر. راب کذا؛ ای قدر کذا. ( المنجد ) ( ناظم الاطباء ).
راب. ( اِ ) حلزون ( اصطلاح گیلان ). کرم شب تاب. ( فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی ).
راب. [ راب ب ] ( ع اِ ) شوی مادر. ( منتهی الارب ). کان یکره ان یزوج الرجل امراءة رابه. ( حدیث ). ( ناظم الاطباء ).
رأب. [ رَءْب ْ ] ( ع اِ ) گله هفتاد شتر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || مهتر بزرگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سید ضخم ، یقال : فیهم ثلاثون رأباً. ( از اقرب الموارد ). || شکاف خنور. ج ، رئاب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
رأب. [ رَءْب ْ ] ( ع مص ) اصلاح و آشتی دادن. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || ( ص ) رائب که وصف بمصدراست. ( از اقرب الموارد ). رجوع به رائب شود. || ( مص ) پیوند کردن شکاف و فراهم آوردن در آن. ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || روییدن سبزه زمین بعد بریدن. ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
کرم شب تاب .
( ر آب ) کاسه بند . یا مرد مصلح و شکسته بند
فرهنگ معین
(اِ. ) جانور نرم تن از ردة شکم پایان ، شبیه حلزون .
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
راب ( نام علمی: 'Ecnomiohyla rabborum' ) نوعی قورباغه درختی است که در کوه های مرکز پاناما یافت شده است.
راب قورباغه ای نسبتاً بزرگ است. طول سر و بدن در نرها ۶۲ تا ۹۷ میلی متر و ماده ها ۶۱ تا ۱۰۰ میلی متر است. پوست آن قهوه ای یا قهوه ای سبز با ساختار دانه دانه می باشد. برخلاف گونه های دیگر تیره Ecnomiohyla استخوان ستون فقرات از پوست مشخص است.
راب فقط در جنگل های ابری معرض اقیانوس آرام از دامنه کوه های بالای شهر ال وال د آنتون در مرکز پاناما، بین استان کوکلی و استان پاناما شناخته می شود. مساحت پراکندگی آن کمتر از ۱۰۰کیلومتر مربع ( 100 km2 ) در ارتفاع ۹۰۰ تا ۱، ۱۵۰ متر است. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
راب قورباغه ای نسبتاً بزرگ است. طول سر و بدن در نرها ۶۲ تا ۹۷ میلی متر و ماده ها ۶۱ تا ۱۰۰ میلی متر است. پوست آن قهوه ای یا قهوه ای سبز با ساختار دانه دانه می باشد. برخلاف گونه های دیگر تیره Ecnomiohyla استخوان ستون فقرات از پوست مشخص است.
راب فقط در جنگل های ابری معرض اقیانوس آرام از دامنه کوه های بالای شهر ال وال د آنتون در مرکز پاناما، بین استان کوکلی و استان پاناما شناخته می شود. مساحت پراکندگی آن کمتر از ۱۰۰کیلومتر مربع ( 100 km2 ) در ارتفاع ۹۰۰ تا ۱، ۱۵۰ متر است. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
wiki: راب
راب (شهر). راب ( به کرواتی: Rab ( town ) ) شهری در ایالت پریمریه - گرسکی کتار کشور Croatia است که جمعیت آن در سال ۲۰۱۱ میلادی ۹٬۳۴۱ نفر بوده است. [ ۱] [ ۲]
wiki: راب (شهر)
راب (شهر اتریش). راب ( به آلمانی: Raab ) یک منطقهٔ مسکونی در اتریش است که در اوبراسترایش واقع شده است. [ ۲] راب ۲۳ کیلومتر مربع مساحت دارد ۳۸۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: راب (شهر اتریش)
دانشنامه آزاد فارسی
راب (Rab)
جزیره ای در دریای آدریاتیک، نزدیک ساحل شمالی دالماسی، با ۱۵۵ کیلومتر مربع مساحت و ۹,۲۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۱). میوه و ابریشم فرآورده های اصلی آن است. مرکز آن نیز راب نام دارد و دارای کاخ ونیزی و کلیسای جامع از قرن ۱۵م است.
جزیره ای در دریای آدریاتیک، نزدیک ساحل شمالی دالماسی، با ۱۵۵ کیلومتر مربع مساحت و ۹,۲۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۱). میوه و ابریشم فرآورده های اصلی آن است. مرکز آن نیز راب نام دارد و دارای کاخ ونیزی و کلیسای جامع از قرن ۱۵م است.
wikijoo: راب
پیشنهاد کاربران
رضا گلین شریف دینی
راب ( rob ) : به معنای غارت کردن است. این لغت در اصل انگلیسی است که وارد زبان فارسی شده و بیشترین کاربرد آن در بخش کشاورزی است که در حوادثی مثل هجوم آفات نباتی به مزارع از این اصطلاح استفاده می شود.
راب ( rob ) : به معنای غارت کردن است. این لغت در اصل انگلیسی است که وارد زبان فارسی شده و بیشترین کاربرد آن در بخش کشاورزی است که در حوادثی مثل هجوم آفات نباتی به مزارع از این اصطلاح استفاده می شود.
ناپدری
۱. راب: حلزون بی صدف ( لیسه )
۲. راب: نوعی قورباغه درختی، زیستگاه آن واقع در کوه های مرکز پاناما
۲. راب: نوعی قورباغه درختی، زیستگاه آن واقع در کوه های مرکز پاناما
حسابی
درست و حسابی
غذا خوردن زیاد و دل سیر
درست و حسابی
غذا خوردن زیاد و دل سیر
حلزون ( در زبان گیلکی )