را
/rA/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
مؤلف کتاب مفرد و جمع و معرفه و نکره پس از نقل این قول می نویسد: «باید دانست که «را» اختصاصی بمعرفه ندارد و ما در جای خود از آن بحث خواهیم کرد» . از آنچه نقل شد چنین مستفاد میگردد که «را» کلمه یا حرفی است که غالباً - نه همیشه - در جمله با مفعول می آیدو نسبت به فعلی که با آن آمده معانی مختلف قبول میکند و چنانکه خواهیم دید موارد استعمال آن منحصر به این نیست که کلمات قبل از خود را حتماً بحالت مفعولی درآورد.
کسانی که به تعریف «را» پرداخته و خواسته اند آن را روشن سازند مثالهائی برای نمودن موارد استعمال آن بجای نهاده اند که بعضی صحیح و برخی نادرست است و در هر دو صورت کامل و تمام و منحصر در موارد مذکور نیست. اینک آنچه از موارد استعمال این کلمه در معانی مختلف ، که یافته ایم ، یکایک همراه با توضیحات و شواهد در ذیل نقل میکنیم : || علامت مفعول صریح : بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
بینش . شخص روشن را یعنی شخص بصیر دانا . وزرای نیک را یعنی وزرای خردمند دانا .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (حرف اضافه ) [قدیمی] برایِ، بهرِ، ازجهتِ، ازپیِ: ز مادر همه مرگ را زادهایم / برآنیم گردن وُرا داده ایم (فردوسی: ۱/۳۱۸ ).
۳. (حرف اضافه ) [قدیمی] مالِ، از آنِ، متعلق به: مرا، تو را، او را، این خانه تو راست، گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی / دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را (سعدی۲: ۳۰۶ ).
۴. (حرف اضافه ) [قدیمی] در مورد قسم به کار می رود: سخن سربسته گفتی با حریفان / خدا را زاین معما پرده بردار (حافظ: ۴۹۶ ).
۵. (حرف اضافه ) [قدیمی] در بابِ، دربارۀ، در حقِ.
۶. (حرف اضافه ) به: او را گفتند.
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
حرف را ( یا در برخی جملات به صورت:وا، رِ ) در زبان لکی نقشی تا حدودی مشابه با حرف دا در کردی سورانی دارد و نقش تعریف شده برای زبان فارسی ندارد و می توان به عنوان یک حرف تاکیدی از آن نام برد . این حرف در زبان فارسی وجود نداشته بنابراین در ترجمه های لکی حذف می شود. بنابراین حرف را در زبان لکی به حرف را مفعولی در فارسی شباهتی نداشته و اصولا در لکی حرف را مفعولی نه وجود داشته نه معادلی برای آن هست.
... [مشاهده متن کامل]
به عنوان مثال:
کتاب را خریدم:کتاوم سه ن ( حرف را مفعولی در لکی وجود ندارد )
به صورت شبانه رفتیم:ئه شووئِرا چیمن ( رایی که به حرف شوو ( شب ) چسبیده در فارسی نیست و تاکیدی است )
از کناره برو:ئه په رِرا بچوئر
کاغذ در ماشین است:غاذه هائه نوم ماشینِره ( حرف تاکید به صورت رِ، ره )
این رو به آنها گفتم:مه یه م وِت یونه وا ( حرف به صورت وا بکار رفته است )
حتی در افعال لکی نیز چنین ویژگی وجود دارد
بچوئرا:برو ( بچو را )
به رِر:بخور ( به ر را )
بنیشِرا:بنشین ( بنیش را )
و. . . .
... [مشاهده متن کامل]
به عنوان مثال:
کتاب را خریدم:کتاوم سه ن ( حرف را مفعولی در لکی وجود ندارد )
به صورت شبانه رفتیم:ئه شووئِرا چیمن ( رایی که به حرف شوو ( شب ) چسبیده در فارسی نیست و تاکیدی است )
از کناره برو:ئه په رِرا بچوئر
کاغذ در ماشین است:غاذه هائه نوم ماشینِره ( حرف تاکید به صورت رِ، ره )
این رو به آنها گفتم:مه یه م وِت یونه وا ( حرف به صورت وا بکار رفته است )
حتی در افعال لکی نیز چنین ویژگی وجود دارد
بچوئرا:برو ( بچو را )
به رِر:بخور ( به ر را )
بنیشِرا:بنشین ( بنیش را )
و. . . .
برای درک زبان پارثی:
متن را خوندم= برای متن خوندم= رای متن خوندم
برای=ب رای؛ قبل از اسلام نبود واضافه شد تا با "رأی" عربی قاطی نشه.
رای=را. . ( پارثی - پارتی - پهلوی ) =for
. . .
به واژه "رای" رجوع کنید!
متن را خوندم= برای متن خوندم= رای متن خوندم
برای=ب رای؛ قبل از اسلام نبود واضافه شد تا با "رأی" عربی قاطی نشه.
رای=را. . ( پارثی - پارتی - پهلوی ) =for
. . .
به واژه "رای" رجوع کنید!
واژه را
معادل ابجد 201
تعداد حروف 2
تلفظ rā
نقش دستوری حرف اضافه پسین
ترکیب ( حرف ) [پهلوی: rāδ]
مختصات ( حر. )
آواشناسی rA
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
حرف نشانهٔ را در فارسی باستان به صورت rādiy برای بیان علت و سبب به کار می رفته است. مثال زیر، که برداشت از سطر شش و هفتِ سنگ نبشتهٔ بیستون داریوش بزرگ است، کاربرد آن را در متون آن زبان نشان می دهد. در این مثال، نشانهٔ دونقطه ( : ) نشانهٔ مرز واژه است.
. . . avahyarādiy:vayam:Haxāmanišiyā:ahyāmahy . . .
�بدین علت ما هخامنشیان خوانده می شویم�
در فارسی میانه این حرف نشانه به صورت rād/rāy ثبت شده و کاربردهای گوناگون برای آن ذکر شده است. کریستوفر برونر در بررسی کاربرد این تک واژ در فارسی میانه و زبان پارتی می نویسد که rāy در فارسی میانه و rād در پارتی به کار برده می شده است. برونر کاربرد این حرف نشانه با مفعول صریح را در فارسی میانه یک تحول متأخر دانسته و می گوید این کاربرد تنها در متون زبان پهلوی مشاهده می شود. در فارسی نوین کلاسیک ( فارسی قدیم ) ، دامنهٔ کاربرد �را� به عنوان نشانهٔ مفعول صریح گسترده شد و عمدهٔ کاربرد آن را می توان در چهار نقش مفعولی متممی، مفعول غیرصریح، مفعول بهره ور، و مفعول صریح دانست.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
را، به تعریف برخی از دستورنویسان زبان فارسی، یکی از حرف های نشانه و نشانهٔ مفعول است، و کلمه یا گروهی که پیش از �را� می آید نقش مفعولی پیدا می کند. بنابر تعریفی دیگر، �را� نوعی حرف اضافه است و اصولاً تمامی حروف، ازجمله حرف اضافه و حرف ربط و حرف ندا و تفسیر، کلمات نشانه و نقش نما هستند، و این امر اختصاصی به حرف �را� ندارد. دستورهای سنتیِ زبان فارسی عمدتاً از �را� به عنوان نشانهٔ مفعول صریح معرفه یاد کرده اند. گرنوت ویندفور، استاد زبان شناسی فارسی دانشگاه میشیگان، در کتاب دستور زبان فارسی خود ادعا کرده است که بعید است بتوان تک واژی را در زبان فارسی یافت که به اندازهٔ �را� مورد تتبع فنی و دقیق قرار گرفته باشد. ژیلبر لازار، زبان شناس و فارسی دان فرانسوی، نیز در مقاله ای با عنوان �تکواژِ را و کنش نحویِ آن در فارسی�، می نویسد هنوز هیچ قاعده ای پیدا نشده که مجموع کاربردهای تکواژِ �را� را دربربگیرد و به تمامی آنها و نیز به مواردی که در آنها مفعول بدون �را� به کار می رود توجه نماید.
منابع
احمدی گیوی، حسن؛ انوری، حسن ( ۱۳۸۵ ) . دستور زبان فارسی ۲ ویرایش دوم. تهران: مؤسسهٔ انتشارات فاطمی. دبیرمقدم، محمد ( ۱۳۶۹ ) . �پیرامون �را� در زبان فارسی�. مجلهٔ زبانشناسی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی ( ۱۳ ) .
فرشیدورد، خسرو ( ۱۳۸۲ ) . دستور مفصل امروز بر پایهٔ زبانشناسی جدید. تهران: انتشارات سخن. شابک
معادل ابجد 201
تعداد حروف 2
تلفظ rā
نقش دستوری حرف اضافه پسین
ترکیب ( حرف ) [پهلوی: rāδ]
مختصات ( حر. )
آواشناسی rA
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
حرف نشانهٔ را در فارسی باستان به صورت rādiy برای بیان علت و سبب به کار می رفته است. مثال زیر، که برداشت از سطر شش و هفتِ سنگ نبشتهٔ بیستون داریوش بزرگ است، کاربرد آن را در متون آن زبان نشان می دهد. در این مثال، نشانهٔ دونقطه ( : ) نشانهٔ مرز واژه است.
. . . avahyarādiy:vayam:Haxāmanišiyā:ahyāmahy . . .
�بدین علت ما هخامنشیان خوانده می شویم�
در فارسی میانه این حرف نشانه به صورت rād/rāy ثبت شده و کاربردهای گوناگون برای آن ذکر شده است. کریستوفر برونر در بررسی کاربرد این تک واژ در فارسی میانه و زبان پارتی می نویسد که rāy در فارسی میانه و rād در پارتی به کار برده می شده است. برونر کاربرد این حرف نشانه با مفعول صریح را در فارسی میانه یک تحول متأخر دانسته و می گوید این کاربرد تنها در متون زبان پهلوی مشاهده می شود. در فارسی نوین کلاسیک ( فارسی قدیم ) ، دامنهٔ کاربرد �را� به عنوان نشانهٔ مفعول صریح گسترده شد و عمدهٔ کاربرد آن را می توان در چهار نقش مفعولی متممی، مفعول غیرصریح، مفعول بهره ور، و مفعول صریح دانست.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
را، به تعریف برخی از دستورنویسان زبان فارسی، یکی از حرف های نشانه و نشانهٔ مفعول است، و کلمه یا گروهی که پیش از �را� می آید نقش مفعولی پیدا می کند. بنابر تعریفی دیگر، �را� نوعی حرف اضافه است و اصولاً تمامی حروف، ازجمله حرف اضافه و حرف ربط و حرف ندا و تفسیر، کلمات نشانه و نقش نما هستند، و این امر اختصاصی به حرف �را� ندارد. دستورهای سنتیِ زبان فارسی عمدتاً از �را� به عنوان نشانهٔ مفعول صریح معرفه یاد کرده اند. گرنوت ویندفور، استاد زبان شناسی فارسی دانشگاه میشیگان، در کتاب دستور زبان فارسی خود ادعا کرده است که بعید است بتوان تک واژی را در زبان فارسی یافت که به اندازهٔ �را� مورد تتبع فنی و دقیق قرار گرفته باشد. ژیلبر لازار، زبان شناس و فارسی دان فرانسوی، نیز در مقاله ای با عنوان �تکواژِ را و کنش نحویِ آن در فارسی�، می نویسد هنوز هیچ قاعده ای پیدا نشده که مجموع کاربردهای تکواژِ �را� را دربربگیرد و به تمامی آنها و نیز به مواردی که در آنها مفعول بدون �را� به کار می رود توجه نماید.
منابع
احمدی گیوی، حسن؛ انوری، حسن ( ۱۳۸۵ ) . دستور زبان فارسی ۲ ویرایش دوم. تهران: مؤسسهٔ انتشارات فاطمی. دبیرمقدم، محمد ( ۱۳۶۹ ) . �پیرامون �را� در زبان فارسی�. مجلهٔ زبانشناسی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی ( ۱۳ ) .
فرشیدورد، خسرو ( ۱۳۸۲ ) . دستور مفصل امروز بر پایهٔ زبانشناسی جدید. تهران: انتشارات سخن. شابک
وقتی از علت مفعول واقع شدن کسی یا چیزی سوال می کنیم از چرا و برای چه استفاده می کنیم تا بفهمیم چرا مفعول واقع شده ؟ مثلا می گوییم چرا گریه می کنی و اینگونه شدی و نالانی؟ می گوید چون پدرم فوت شده
می فهمیم علت مفعول واقع شدنش و گریه کردنش فوتِ پدرشه
می فهمیم علت مفعول واقع شدنش و گریه کردنش فوتِ پدرشه
را در زبان فارسی وپهلوی گاهی نقش شناسگر خالت مالکیت نیز بوده است
نمونه ای که از سنگنبشته دایوش داده اشتباه نوشته شده
واژه اخر ثهیامهی به معنی گویند است
رای زی می هخامنشیا گویندی
وازیرا هخامنشیا ن می گویند
واژه اخر ثهیامهی به معنی گویند است
رای زی می هخامنشیا گویندی
وازیرا هخامنشیا ن می گویند