رئال

/re~Al/

لغت نامه دهخدا

رئال. [ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ رأل. ستارگان. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). کواکب. ( اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || ج ِ رأل ، بچه شترمرغ یا بچه یکساله آن. ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

جمع رائ ل ستارگان . کواکب

فرهنگ عمید

واقعی، حقیقی.

پیشنهاد کاربران

رئال
هستینگی= واقعیت، Real، رئال، رآل = هستار، فربود
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی.
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
#آسانیک گری

بپرس