رئاب
لغت نامه دهخدا
[ رِ ] ( اِخ ) ابن حنیف بن رئاب بن حارث بن امیةبن زید الانصاری. صحابی بدری است. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ). او در جنگ بدر شرکت کرد و در روز بئر معونة کشته شد. ( از الاصابة ج 2قسم 1 ).
رئاب. [ رِ ] ( اِخ ) رئاب بن عبداﷲ. محدث و جد عبداﷲ صحابی و جد زینب بنت جحش بود که از ازواج مطهرات بشمار می رفت. ( از منتهی الارب )( از تاج العروس ). و رجوع به اصابة ج 2 قسم 4 شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید