ذیمقراطیس

لغت نامه دهخدا

ذیمقراطیس. ( اِخ ) رجوع به ذومقراطیس شود.

فرهنگ فارسی

فیلسوف یونانی قر.۵ ق. م. وی در همه رشته های حقایق غور کرده در آفاق و انفس سیر نموده آثار بسیار از خود گذاشته ولی چندان چیزی از آنها بجا نماندا است . از جهت تبحر در علوم او را در قر۵ ق م. دارای همان مقام دانسته اند که ارسطو در قر.۴ ق م .داست . شیرین زبانیش را نظیر افلاطون گفته اند. وی برخلاف هر قلیطوس طبعا خوش بین و شاد بود و حکیم خندان نامیده میشد. دایم بدیوانگی بشر میخندید چنانکه هر اقلیوس بر آن میگریست .معتقد بود که جهان مرکبست از ذرات کوچک بیشماری که دارای ابعادند ولی تجزیه ناپذیراند. همه ذرات از یک جنس اند و تفاوت آنها و تنوع اجسام از اختلاف شکل و اندازه وضع ذرات آنها نسبت بیکدیگر است . وجود ذرات ابدی است وبیک حرکت مستدیر دایمی که جزو ذرات آنهاست متحرک هستند.این ذرات در جهان ملا را تشکیل میدهند و جنبش آنها در ملا است و بنابراین سراسر جهان از خلا و ملا صورت گرفته است .ارواح و ارباب انواع نیز از ذرات مرکبند و لیکن ذرات آنها کوچکتر و پر حرکت تر از ذرات اجسام میباشد. ذیمقراطیس ببخت و اتفاق قایل نیست و همه امور را علت و معلول یکدیگر ووقوع آنهارا ضروری و جدی داند. بعقیده او منشاادراکات حس است وحس ناشی از آنست که از اشیا و اجسام اموری صادر شده و در فضا سیر کرده باعضای حاسه انسان میرسند و آنها را متاثر میسازند.از نظر اخلاقی وی بر آن بود که باید سعادت را در اعتدال تمایلات و هواهای نفسانی جستجو کرد

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:دموکریتوس (ح ۴۶۰ـ۳۷۰پ م)

پیشنهاد کاربران

( فیلسوفیست یونانی در کتاب تاریخ نقدادبی )
🌟Democritus
🌟دماکریتوس
🌟ذومقراطیس

بپرس