ذیب

لغت نامه دهخدا

ذیب. ( ع اِ ) ذئب. گرگ. ج ، ذیاب. || ( اِخ ) ذیب. الذیب ، سبع. السبع و آن صورتی از صور فلکیه است. در نیم کره جنوبی و آنرا پنجاه و یک ستاره است که روشن ترین آنان از قدر سوم تجاوز نکند و بر حسب اساطیر یونانیان این صورت مسخ شده لیکائن پادشاه آرکادی باشد که قربانی به معابد از آدمیان میکرد.

ذیب. [ ذَ ] ( ع اِ ) عیب. آهو. ذیم.

ذیب. ( اِخ ) جایگاهی است در دیار بنوکلاب.

ذیب. ( اِخ ) دیب. دیو. ذیبة. جزیرة. رجوع به ذیبة المهل و دیبجات و سرندیب شود.

فرهنگ فارسی

دیب . دیو .

فرهنگ عمید

ذئب، گرگ.

پیشنهاد کاربران

«ذیب» ( عربی: ذیب ) فیلمی بین المللی ( محصول ۴ کشور امارات متحده عربی، قطر، اردن، بریتانیا ) در سبک ماجراجویی و درام است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.
فیلم زندگی دو برادر صحرانشین _در جریان جنگ بین انگلیسی ها و عثمانی ها_ در اوایل قرن بیستم را روایت می کند. آنها با مردی انگلیسی ( یادآور لارنس عربستان ) همراه شده تا او را به چاه آبی که در دل صحرا و در کنار خط راه آهن قرار دارد برسانند. او ماموریت دارد که خط راه آهن را که وسیله تدارکات نظامی ترک های عثمانی است منفجر کند.
...
[مشاهده متن کامل]

ذیب
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/ذیب

بپرس