ذیابیطس

لغت نامه دهخدا

ذیابیطس. [ ] ( معرب ، اِ ) [ از یونانی دیابین ] ذیابیطوس. دولاب. دولابیة. ( منتهی الارب ). زلق الکلیة. برکاریه. ( بحر الجواهر ). دیابیطس. و بعضی آنرا مرادف سلس البول گفته اند و بعضی گویند ذیابیطس بیماری باشد مانا بسلس بول و فرق میان آن دو آن است که در سلس البول اختیار نمی ماند لکن در ذیابیطس بیمار را اختیار حبس و اراقة برجای است. ذیابیطس بیماریی باشد که در آن ترشح و استفراع بول بافراط است و محتوی ماده شکری و علاج آن مراعات پرهیز و احتماء ممتد و جدی است.

فرهنگ فارسی

دیابت

فرهنگ عمید

=دیابت

پیشنهاد کاربران

بپرس