برابر پارسی: باارزش، گرانبها
معنی انگلیسی:
valuable
لغت نامه دهخدا
ذی قیمت. [ م َ ] ( ع ص مرکب ) صاحب ارز و بها. ارجمند. بهاور. ارزنده.
فرهنگ فارسی
قیمتی باارزش گرانبها .
صاحب ارز و بها .
دارای ارزش وبها، باارزش، گرانبها، پربها
فرهنگ معین
(قَ یا قِ مَ ) [ ع . ذی قیمة ] (ص مر. ) قیمتی ، باارزش ، گرانبها.
فرهنگ عمید
دارای ارزش و بها، با ارزش، گران بها، پربها.