ذکو

لغت نامه دهخدا

ذکو. [ ذَک ْوْ ] ( ع مص ) ذکاء. ذک. سخت شدن زبانه آتش. || ذکو طیب ؛ پراکنده شدن بوی خوش. || ذکو شاة؛ گلو بریدن گوسفند. ذبح.

فرهنگ فارسی

ذکائ . ذک . سخت شدن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
ذکاة و تذکیه هر دو به معنی ذبح حیوان است در اقرب الموارد آمده «ذکّی الذبیحه: ذبحها» این کلمه معانی دیگر هم دارد ولی در قرآن فقط یک بار آن هم در ذبح حیوان بکار رفته ، یعنی نمی‏خورده درنده بر شما حرام است مگر آن چه پیش از مردنش آن را ذبح کنید و آن در صورتی که قبل از مردن از درنده گرفته و ذبح شرعی کنند که حلال است. و شاید مراد آن باشد که قبلاً ذبح شده باشد. بعد مقداری از آن را درنده خورده است که بقیه حلال می‏باشد. ذبح شرعی شرایطی دارد که در کتب فقه مذکور است. از جمله شرایط که در قرآن مجید ذکر شده ذکر نام خدا هنگام سربریدن است که در «ذکر» گذشت و نیز اگر با خفه شدن یا چوب زدن یا از بلندی افکندن یا بشاخ زدن یا برای بت‏ها کشته شده باشد حرام است. (مائده:3).

پیشنهاد کاربران

بپرس