ذؤیب
لغت نامه دهخدا
ذؤیب. [ ذُ ءَ ] ( اِخ ) ابن شَعثَم یا شعثن. صحابی است. او درک سه غزوه از غزوات رسول اکرم کرد، و سپس در بصره اقامت گزید.
ذویب. [ ذُ وَ ] ( اِخ ) نام یکی از دارات عرب است. || آبی است به نجد بنو دهمان بن نصر را.
ذویب. [ ذُ وَ ] ( اِخ ) ابن حارثة الاسلمی. صحابی و برادر اسماء بنت حارثة است.
ذویب. [ ذُ وَ ] ( اِخ ) ابن حلحلة و یقال : ذویب بن حبیب بن حلحلةبن عمروبن کلیب بن اصرم بن عبداﷲبن قمیربن حبشیةبن سلول بن کعب بن عمروبن ربیعة و هو لحی بن حارثةبن عمروبن عامر الخزاعی الکعبی و خزاعة هم ولد حارثةبن عمروبن عامر. کان ذویب هذا صاحب بدن رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم کان یبعث معه الهدی و یامره ان عطب منه شی قبل محله ان ینحره و یخلی بین الناس و بینه. ( روی ) سعید عن قتادة عن سنان بن سلمة عن ابن عباس بن ذویبا ابا قبیصة حدثه ان رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم کان یبعث معه بالبدن ثم یقول ان عطب منها شی قبل محله فخشیت علیه موتا فانحرها ثم اغمس نعلها فی دمها ثم اضرب به صفحتها ولا تطعمها انت و لا احدمن اهل رفقتک. ذویب هو والد قبیصةبن ذویب شهدالفتح مع رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم و کان یسکن قدیداوله دار بالمدینة و عاش الی زمن معاویة ( قال ) یحیی بن معین ذویب والد قبیصةبن ذویب له صحبة و روایة. و جعل ابوحاتم الرازی ذویب بن حبیب غیر ذویب بن حلحلة فقال ذویب بن حبیب الخزاعی احد بنی مالک بن افصی اخی اسلم بن افصی صاحب هدی رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم. روی عنه ابن عباس ثم قال ذویب بن حلحلةبن عمرو الخزاعی احد بنی قمیر شهد الفتح مع رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم هو والد قبیصةبن ذویب روی عنه ابن عباس. و من جعل ذویبا هذا رجلین فقد اخطا و لم یصب الصواب و الصواب ما ذکرناه و اﷲ اعلم. ( استیعاب ج 1 ص 168 ).
ذویب. [ ذُ وَ ] ( اِخ ) ابن شعثن العنبری. ذکره العقیلی فی الصحابة و لااعرفه و قد ذکره ابن ابی حاتم فقال ذویب بن شعثم هکذابالمیم و ذکره العقیلی بالنون قال ابن ابی حاتم العنبری یعرف بالکلاح قدم علی النبی صلی اﷲ علیه و آله و سلم فقال له ما اسمک فقال الکلاح فقال اسمک ذویب و کانت له ذوابة طویلة فی رأسه. ( استیعاب ج 1 ص 169 ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید