ذوناب

لغت نامه دهخدا

ذوناب. ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) کنایه از درنده مثل گرگ وشیر چه ناب بمعنای دندان یشک است. ( غیاث اللغات ).
- امثال :
شر اهر ذاناب ؛ شری که ببانگ آورده است خداوند یشک را.

فرهنگ فارسی

۱ - داری دندان یشک ۲ - گرگ .
کنایه از درنده مثل گرگ و شیر .

پیشنهاد کاربران

بپرس