ذوناب. ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) کنایه از درنده مثل گرگ وشیر چه ناب بمعنای دندان یشک است. ( غیاث اللغات ).- امثال :شر اهر ذاناب ؛ شری که ببانگ آورده است خداوند یشک را.