ذوقناک. [ ذَ / ذُو ] ( ص مرکب ) لذیذ. خوشمزه : چونکه آب جمله از حوض است پاک هر یکی آبی دهد خوش ذوقناک.مولوی. || پرمسرت. پر شادمانی : پهلوان درلاف گرم و ذوقناک چون شنید این قصه گشت از غم هلاک منفعل شد در میان انجمن سر فرو برد و خمش شد از سخن.مولوی.