ذوقناک

لغت نامه دهخدا

ذوقناک. [ ذَ / ذُو ] ( ص مرکب ) لذیذ. خوشمزه :
چونکه آب جمله از حوض است پاک
هر یکی آبی دهد خوش ذوقناک.
مولوی.
|| پرمسرت. پر شادمانی :
پهلوان درلاف گرم و ذوقناک
چون شنید این قصه گشت از غم هلاک
منفعل شد در میان انجمن
سر فرو برد و خمش شد از سخن.
مولوی.

پیشنهاد کاربران

بپرس