ذوقضین

لغت نامه دهخدا

ذوقضین. [ ] ( اِخ ) در المرصع آمده است : نام وادی ایست. و امیه گوید:
عرفت الدار قد اقوت سنیناً
لزینب اذتحل بذی قضینا.

پیشنهاد کاربران

بپرس