ذورعین

لغت نامه دهخدا

ذورعین. [ رُ ع َ ] ( اِخ ) نام مهتری از حمیر بروزگار عمروبن تبع. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 165 شود. و در منتهی الارب آمده است. لقب یکی از پادشاهان حمیر، صاحب قلعه حمیر.( از منتهی الارب ). و او پدر حیس بانی شهر حیس است.

ذورعین. [ رُ ع َ ] ( اِخ ) حَجر پدر قبیله ای است و از آن قبیله است عباس تابعی بن خلید و عقیل بن باقل و قیس بن ابی یزید و هشام بن حمید و اعقاب وی. رجوع به امتاع الاسماع ص 495 س 7 شود و صاحب نفح الطیب گوید: ذورعین ، وهم ولد عمر و ابن حمیر فی بعض الاقوال. نفح الطیب ج 1 ص 193. و صاحب حلل السندسیة گوید. و اما حمیربن سبابن یشحب بن یعرب بن قحطان فمنهم من ینتسب الی ذی رعین قال ابن غالب :
و ذورعین هم ولدعمروبن حمیر فی بعض الاقوال ، و قیل هو من ولد سهل بن عمروبن قیس بن معاویةبن جشم بن عبد شمس بن وائل بن الغوث بن قطن بن عریب بن زهیربن ایمن بن الهمیسعبن حمیر. قال :و منهم ابوعبداﷲ الحناط الاعمی الشاعر. قال الحازمی فی کتاب النسب واسم ذی رعین عریم بن زیدبن سهل و وصل النسب ص 297 و 298 جزء 1.

ذورعین. ( اِخ ) در عقدالفرید آمده است : و من بطون حمیر: الذوون ، و قد یقال لهم الاذواء ایضاً... وذورعین ، و هو شراحیل بن عمرو القایل :
فان تک حمیرغدرت و خانت
فمعذرة الاله لذی رعین ِ
( عقد الفرید جزء 3ص 319 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس